کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

صبر تلخ است ولیکن...


 بعضی مواقع هست که برخی مسائل برای آدم یه جورایی حل شده است.

مدتها دغدغه ات بوده ،دائم بهش فکر کردی.بالا پایین اش کردی و حالاموضوع برات اثبات شده و دیگه احتیاجی نداری بهش فکر کنی.

اما وقتی تو جمعی زندگی میکنی که افرادی با عقاید مختلف و سنین متفاوت در کنارت وجود دارند،قضیه فرق میکنه

وقتی کار جمعی انجام میدی که حتی کوچیکترین عملت تو عملکرد دیگران تاثیر گذاره،قضیه فرق میکنه

یکی از راه میرسه که خیلی از تو عقب تره و حالا حالا ها جا داره برای پخته شدن و اندازه تو ،تجربه کسب کردن.

اما مثل روزای اولت شور داره و شوق،میخواد که مسیر گذشته تو رو طی کنه

 

میبینی که داره اشتباهات گذشته ات رو تکرار میکنه و از مسیر اشتباه میره

اما چون عمل فرد بسته به گروهه، نمیتونی سکوت کنی و از تجربه گذشته آگاهش میکنی

برای جوون تازه وارد این تجربه اثبات نشده و حالا اینجاست که حوصله نداری مسئله ای که مدتها پیش برات حل شده رو با ذکر جزییات و استدلال و تمام پستی بلندی هاش برای کس دیگه ای شرح بدی

اونم تحت شرایطی که نمیدونی قبول میکنه یا نه و نمیتونی فرد رو اجبار کنی که از تجربه ام استفاده کن.

مختاری انتخاب کنی "راهی که شاید به نتیجه نرسه" و "بیخیالی"

اما وقتی راه اولو انتخاب کردی:راهکارش صبره و توضیح.

صبر،در اصل یه گیاه تلخ بود که به این عمل نسبت داده شد....

ممنون قدیمی های کانونی ام که سالها پیش از من و امثال من،مسیر پیش روی منو طی کردن و برای آگاه کردنم از گردنه ها و خطرات،مجبور به توضیحاتی شدن که هیچ نفع شخصی برای خودشون نداشت،اما برای بقای گروه حاضر به انجام این کار شدن.

سعادت بزرگیه عضو این خانواده بودن...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حق طلب سه‌شنبه 23 مهر 1392 ساعت 00:24

مهسااسدی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 21:35

شما همون اسدی هستین که میخوایین ناف رو اکران کنین؟
توفیقی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد